Friday, 22 October 2010

بخش هایی از فصل اول

چرا ازدواج آری ، چرا ازدواج نه؟
اگر جوان بداند چرا قصد ازدواج دارد درک بهتری از چگونگی ازدواج پیدا خواهد کرد . برخی دلایل برای ازدواج مناسب تلقی نمی شوند که باید نسبت به آنها هشیار بود . گاه برخی از صاحب نظران این دلایل را باورهای نادرست از ازدواج نام نهاده اند که در زیر به برخی از این باور های نادرست اشاره می گردد.
باورهای نادرست از ازدواج (دلایل نامناسب برای ازدواج)
1- ازدواج راهی برای ترمیم مشکلات روحی و یا کمبود های های شخصیتی
مریم زنی 23 ساله است که به مدت دو سال ازدواج کرده است . اینک او چندان از زندگی خود راضی نیست . وی بخاطر دارد که به دلیل از دست دادن برادرش دختری افسرده بوده و با ورورد همسر کنونی اش( به عنوان یک دوست) به زندگی او احساس کرده که یکی جای خالی برادرش را می گیرد و از افسردگی او کاسته خواهد شد .حال دریافته است که ازدواج از غم های او کم نکرده بلکه استرس های زیادی را بر مشکلات او افزوده است.
رضا مردی 29 ساله است که در قبل از ازدواج کمرو بوده و اعتماد بنفس کمی داشته است . او فکر می کرده که ازدواج با فردی که اجتماعی و دارای اعتماد بنفس بالایی باشد می تواند از مشکلات او کم نماید . اما اینک در یافته که همسرش از رفتار های ضعیف اجتماعی و اعتماد بنفس پایین او آزرده است که سبب مشکلات ارتباطی فراوانی شده است .
گاه خانواده هایی که دارای فرزندانی با مشکلات روحی – عاطفی هستند تصور می کنند که ازدواج باعث درمان مشکلات روانی ، عاطفی یا شخصیتی فرزندانشان می گردد که نتایج مطالعات و تجارب بالینی و مشاوره ای الزاما" تایید کننده این فرض نیست . صاحب نظران ازدواج را پدیده ای می دانند که به خاطر ضرورت قدرت سازگاری با محیط جدید ، می تواند استرس زیادی (از نوع خوشایند) ایجاد نماید .از این رو وضعیت روانی افرادی که مشکلات روحی جدّی دارند اگر بد تر نگردد بهتر نخواهد شد .
بر این اساس توصیه های زیر ارائه می گردد :
* ازدواج را به عنوان درمان درد های روحی خود نپندارید .
* شایسته است قبل از ازدواج مشکلات روحی یا رفتاری خود را برطرف نمایید و سپس ازدواج کنید .
2- ازدواج راهی است برای فرار از مشکلات خانوادگی
سحر 19 ساله دو سال است که ازدواج کرده است . او به مدت یک سال با پسری که هم اینک با او ازدواج کرده دوست بوده است . در حال حاضر شوهرش ازسربازی فرار کرده و مواد مخدر مصرف می نماید . سحر شرایط دشواری دارد و احساس رضایت از زندگی نمی کند . او می گوید یکی از دلایلی که دوست داشته هرچه سریعتر با شوهرش ازدواج کند اعتیاد پدر و برادرش و نیز فرار از وضعیت خانواده بوده است و حال رویاهایش را نقش بر آب می بیند .
افسانه22 ساله دارای یک نامزد است که دو سال در انتظار ازدواج می باشد. او مشکلات ارتباطی فراوانی با وی دارد . میان آنها به طور دائم درگیری و نزاع بوده است . او می گوید : می دانم که مشکلات زیادی در زندگی خواهم داشت ولی به هر حال ترجیح می دهم با او ازدواج کنم چون تحمل درگیری های پدر و مادرم و رفتار های پرخاشگرانه برادرم را ندارم . امید وارم در آینده مشکلاتمان کم شود و پس از ازدواج شرایط بهتری پیدا کنیم .
غالبا" در ازدواج هایی که برای فرار از مشکلات صورت می گیرد ، طرفین ممکن است چشم خود را بر روی برخی عدم تفاهم ها و مشکلات ببندند و آنها را جدی تلقی نکنند . صاحب نظران بر این باورند که بسیاری از افرادی که از مشکلات خانواده وآزار والدین به ازدواج پناه برده اند ازدواج آنها نیز یک ازدواج آزار دهنده بوده است.
بر این اساس :
* ازدواج جریانی است برای یک تکامل و اوج نه رفتاری برای فرار از مشکلات و افت.
* بایست به خاطر داشت که در هر خانواده ای مشکلاتی وجود دارد و شما مسئول اشتباهات رفتاری خانواده تان نیستید بلکه تنها مسئول انتخاب خود هستید .
* شایسته است که تا شواهد کافی از رضایت بخش بودن ازدواجتان جمع آوری نکرده اید ازدواج نکنید .
* به یاد داشته باشید که در هنگام بالا رفتن از کوه قبل از پای نهادن بر جای جدید ، جای پای گام اولتان را محکم می کنید .
* بی تردید اگر در ازدواج دچار ناکامی شوید ودیگران را مقصر بدانید دیگران خود را مسئول ازدواج نافرجام شما نمی دانند .
3- ازدواج برای جلب رضایت خانواده یا فشار اجتماع
وحید 25 ساله اظهار می دارد که برای شروع یک زندگی آمادگی لازم را در بعد عاطفی و اقتصادی ندارد . پدرش از او خواسته ازدواج کند چون او ناراحتی قلبی دارد و دوست دارد هر چه سریعتر پسرش را در لباس دامادی ببیند . وحید نیز که برای ازدواج خود را آماده نمی داند فکر می کند که اگر اتفاقی برای پدرش بیافتد خود را نمی بخشد. از این رو برای جلب رضایت خانواده قصد ازدواج دارد .
فاطمه 26 ساله برنامه های زیادی برای آینده خود دارد . وضعیت تحصیلی خوبی داشته است و اینک در آستانه موفقیت های شغلی است . مادر و خاله ها اصرار دارند که ازدواج کند . او می گوید اطرافیان اعتقاد دارند که هرچه که پیشرفت کنی اگر ازدواج نکنی باز در زندگی موفق نیستی . آنها اعتقاد دارند اگر سن دختر بالا برود دیگر کسی به خواستگاری وی نمی آید .حال به رغم آن که هنوز آمادگی ازدواج را ندارد ، تحت فشار های خانواده و اجتماع نگران است که نکند کسی حاضر به ازدواج با او نشود.
در طول دو دهه فعالیت مشاوره ای شاهد ازدواج هایی بوده ام که با فشار اطرافین و بنا به مصلحت های ویژه صورت پذیرفته است. در جلسات مشاوره ، زوج درمانی و بهبود روابط در این زوج ها بسیار دشوار بود چرا که از مشترکات کمی برخور دار بوده اند . بر اساس نظریه انتخاب ، وقتی فرد خود انتخاب کند مسئولیت آن را نیز بر عهده خواهد گرفت و در غیر این صورت زوجین دیگران را مسئول انتخاب خود می دانند و برای بهسازی آن تلاش موثری نشان نمی دهند .
بنابراین:
* انسان مسئول انتخاب خویش است نه اشتباه دیگران .
* انتخاب یکی از با ارزش ترین موهبت های الهی است .
* اطمینان داشته باشید که در صورت عدم موفقیت در زندگیتان ، افرادی که شما را برای ازدواج تحت فشار می گذاشتند حاضر به قبول مسئولیت شکستتان نیستند .
* ازدواج یک بخش مهم و با ارزش از زندگی است و نه همه زندگی . بی تردید در صورت انتخاب صحیح همراه با روشن نگری ، زندگیتان پر بار شده و تعالی می یابید و در صورت تصمیم گیری های شتاب زده و غیر مسئولانه ، معنای زندگیتان را از دست خواهید داد و خورشید آرزوهایتان غروب خواهد کرد .
*اطرافیان ما شناخت و تجارب متفاوتی از ما دارند لذا آنچه آنها می پندارند ممکن است تصویر صحیحی از پندار ها و احساسات ما نباشند .
* ممکن است محیط ما را تحت تاثیر خود قرار دهد امّا انتخاب آخر مربوط به خودمان است .
4- اساس ازدواج فقط و فقط عشق است
سهیلا 26 ساله 4 سال است که با همسرش ازدواج کرده است . از ابتدای آشنایی آنها عاشق هم بودند . اینک مشکلات ناشی از تنگناهای اقتصادی باعث درگیری های لفظی آنها شده است . سهیلا عصبی شده است و از این که هنوز شوهرش شغل ثابتی ندارد و برای تامین هزینه های زندگی به خانواده ها وابسته اند بسیار ناراحت است .
عشق می تواند لازمه ازدواج های موفق تلقی گردد اما ازدواج تنها بر آن استوار نیست . مجسم کنید که آیا عشق شدید نسبت به یک ورزش یا هنر می تواند الزاما" موفقیت فرد در آن ورزش را تضمین کند؟ یا برای موفقیّت در آن ورزش آگاهی نسبت به اصول و مهارت ها نیز دارای اهمیّت است . جوانان بهتر است از خود سوال کنند که آیا نسبت به اصول علمی اداره زندگی و ارتباط بهتر، مهارت کافی را دارا می باشند ؟ آیا در مواقع بروز استرس و یا تعارض، اصول کنترل استرس و حل تعارض را فرا گرفته اند؟ سوال مهمتر آن که آیا آنچه میان طرفین اتفاق می افتد واقعا" عشق است و یا نوعی وابستگی یا دلبستگی؟
بنابراین:
*برای ازدواج موفق ، عشق هرگز کافی نیست .
*عشق معادل وابستگی و دلبستگی نیست .
5- ازدواج راهی برای التیام یک رابطه شکست خورده
علی 32 ساله که 7 سال پیش ازدواج کرده اکنون از زندگیش راضی نیست و تفاهم زیادی با همسرش ندارد . او ازدواج خود را شتاب زده می داند . او می گوید 5 سال به دختری علاقمند و با ا و دوست بوده است و به خاطر مشکلاتی رابطه اشان قطع شد . دختر ازدواج کرد و علی افسرده شد . برای خروج از بحران عاطفی تصمیم گرفت با ازدواج مرحمی بر زخم های روحی خود قرار دهد .
گاه جوانان تصمیم می گیرند که با ازدواج رابطه های شکست خورده خود را التیام ببخشند . نتایج مطالعات پیامد های مناسبی را نشان نداده اند .
6- ازدواج راهی برای رسیدن به راحتی و آسودگی
مریم 23 ساله با شوهرش مشکل ارتباطی فراوانی دارد . مریم اظهار می دارد که در طول 3 سال زندگی مشترک سختی هایی برای تامین خانه مستقل تحمل کرده است . مشکلات مالی نیز فشار بر زوجین را افزایش داده است . مریم به شوهرش می گوید من در خانه مادرم خیلی راحت بودم . او از شوهرش می خواهد اگر نمی تواند بیشتر ازخانه پدری او را در آسایش قرار دهد لااقل کمتر از آن نیز نباشد .
هرچند یکی از دلایل مثبت ازدواج می تواند رسیدن به آرامش باشد اما منظور آسایش و راحتی نیست .
ما زنده از آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
بی تردید دانش آموز یا دانشجویی که به دنبال راحتی و آسایش است نیازی به ادامه تحصیل و تحمل سختی های گوناگون ندارد . مگر آن که برای رسیدن به هدفی والا ، سختی ها یی همچون بی خوابی ، گذراندن امتحانات و رفت آمدن های گاه طولانی را تحمل کند . روان شناسان ازدواج را فرایندی برای رسیدن به تعالی و تکامل می دانند و غالبا" برای رسیدن به تکامل بایست سختی هایی را نیز پذیرفت .
پس:
* ازدواج یعنی تکامل ولازمه تکامل نیز سختی است .
گاه، برخی باور های نادرست مربوط به ازدواج که دلایل خوبی نیز برای آن نیستند در باور خانواده ها و اطرافیان جای دارد که شایسته است نسبت به آنها آگاه بود . برخی از آنها عبارتند از :
7- ازدواج راهی است برای پیشگیری فرزندان از انحرافات و آسیب های اجتماعی
در این حالت خانواده ممکن است تصوّر کند اگرجوانش ازدواج کند به سراغ رفتار های پر خطر مثل مصرف سیگار ، مواد مخدر ، الکل و روابط غیر اخلاقی با دوستان یا غریبه ها نمی رود و یا این که اگر دارای چنین مشکلات غیر اخلاقی است با ازدواج ، مشکل فرزندش حل می شود . به هر جهت بنظر نمی رسد الزاما" ازدواج راه مناسبی برای پیشگیری و درمان انحرافات ا جتماعی باشد .
8- مهم آن است که جوان ازدواج کند . بعد همه مشکلات خود حل خواهد شد .
هر چند که جوانان پس از ازدواج با مشکلاتی مواجهه هستند و آنها سعی خواهند کرد که با یاری یکدیگر به حل مشکلات خود بپردازند با این حال شایسته است جوانان سعی کنند قبل از ازدواج مشکلات خود را برای تامین حداقل شرایط برای شروع زندگی برطرف سازند .
9- اوّل با او ازدواج می کنم و بعد او را همان طور که می خواهم تغییر می دهم.
به هر جهت افراد با ازدواج ، دنیای خود را وسعت می بخشند و تعالی می یابند اما در صورتی که ندانیم در ازدواج چه چیزی را دنبال می کنیم و آگاهانه یار مناسب خود را برنگزینیم ، خود ازدواج ممکن است مانعی برای زندگی بهتر و رشد و تعالی گردد.
مکن کاری که بر پا سنگت آیو جهان با این فرخی تنگت آیو
دلایل مثبت برای ازدواج
در مقابل این دیدگاه های اشتباه در مورد ازدواج دیدگاه های دیگری نیز مطرح شده است که دلایل بهتری برای ازدواج محسوب می شوند . برخی از آنها عبارتند از:
الف – میل به مصاحب و همدم
ب- تمایل به شریک حمایت کننده برای تعالی هر دو طرف
ج- گرایش انسان به عشق و محبت
د- نیاز انسان به گسترش نسل
ه- تامین نیاز های فیزیولوژیک و مادی

آمادگی برای ازدواج
مهین 30 ساله قرار است با فردی ازدواج کند و با او به کشور دیگری سفر کند . مهین در جلسه مشاوره اظهار می دارد که چگونه می توانم از مادرم که به شدت به او وابسته هستم جدا شوم . ازدواج برای او دشوار است و مدام به خود می گوید: " فکر کنم که برای ازدواج آمادگی ندارم" .
رضا 17 ساله به شدت به مریم دختر همسایه خود که 15 سال دارد علاقمند است . او مایل است که بامریم ازدواج کند اما شرایط سنی و اقتصادی ، اجازه ازدواج را نمی دهد ضمن آن که خانواده ها نیز راضی به این ازدواج نیستند . رضا در برابر این سوال که آیا واقعا" آمادگی ازدواج را داری ، می گوید : " فعلا" نه ، اما دوست دارم خانواده ام او را برای من نامزد کنند تا بعد ببینیم چه می شود" .
معصومه 31 ساله (که بسیار پیر تر بنظر می رسید) و اینک ساکن روستا است می گوید وقتی ازدواج کردم 10 سال داشتم . وقتی گفتند می خواهیم تو را شوهر دهیم فکر می کردم حتما" همان کارهایی را باید انجام بدهم که با مادرم انجام می دادیم . فکر می کردم باید بروم سر چشمه آب بیاورم ، کمک کنم نان بپزم و بعدازظهرها هم بروم خانه مادرم . او خاطرات تلخ شب اول عروسی خود را فراموش نمی کند . اومی گوید : بدون هیچ آمادگی احساس کردم شوهرم به من حمله کرد . به گونه ای که فشار زیادی به بدنم آمد . آن شب تا صبح گریه کرده و می خواستم بروم پیش مادرم .
یکی از مقوله های مهم برای ازدواج موفق ، آماده بودن برای ازدواج است . با نگاهی گذرا به وضعیت خانواده در ایران درخواهیم یافت که بسیاری از زوجین جوان بدون کوچکترین آگاهی از قوانین و مقررات حاکم بر خانواده زندگی خود را آغاز می نمایند . آنان برای دریافت یک گواهینامه رانندگی و اجازه یافتن در زمینه هدایت یک اتومبیل تلاش های فراوانی همچون آموزش های مستمر ، معاینه چشم ، آزمون آیین نامه و امتحان مهارت های عملی از خود نشان می دهند در حالی که برای هدایت یک زندگی چندان ضرورتی برای یادگیری قوانین و آیین نامه هاي زندگی و نیز مهارت های عملی مؤثر در خانواده احساس نمی کنند .

از این رو شایسته است افرادی که در پی ازدواج موفق هستند به موارد زیر توجه کنند :
1- قبل از این که از طرف مقابلشان آگاهی کسب کنند ابتدا خود را بشناسند و از نیاز های خود ، آگاهی یابند .
2- قبل از ازدواج ، مشکلات عاطفی یا رفتاری خود همچون : ویژگی های شخصیتی وابسته ، حساسیت و بدبینی، پرخاشگری ، افسردگی و غیرو را با کمک یک روان شناس یا مشاور ، برطرف یا کنترل کنند .
3- با دقت به مشاهده رفتار های طرف مقابل و نحوه ارتباطات در خانواده او پرداخته شود . (در بخش های بعد بیشتر به آن پرداخته خواهد شد )
4- خانواده دارای قوانین علمی است از این رو افراد بایست اصول و قوانین حاکم بر خانواده را بدانند . در غیر این صورت از ابتدای آشنایی و شروع زندگی مشترک مشکلات آغاز می گردد .
5- مهارت های عملی حل تعارض ، مساله گشایی ، کنترل خشم و استرس ، مهارت های ارتباطی بین فردی و تاب آوری را فراگیرند .
بی تردید در صورتی که فرد شناخت صحیحی از خود نداشته باشد چگونه می تواند شناخت صحیحی از طرف مقابل کسب کند ؟ وارد کردن مشکلات عاطفی – رفتاری در زندگی مشترک چه نتایجی به بار خواهدآورد ؟ پیامد های عدم شناخت کافی از طرف مقابل و وجود ناهماهنگی های گوناگون در زندگی مشترک چیست ؟ آیا می توان بدون آگاهی از اصول نظری و عملی خانواده ، زندگی را به شکل مطلوبی اداره کرد .
دیدگاه دیگری که از سوی صاحب نظران در مورد آمادگی ازدواج مطرح است بلوغ طرفین از نظر جسمانی ، عاطفی و اجتماعی است که در این بخش اشاراتی به هر یک خواهیم داشت .
بلوغ جسمانی:
آیا فرد متقاضی ازدواج از نظر جسمانی به اندازه کافی رشد کرده است که آمادگی تشکیل خانواده را داشته باشد . پذیرفتن مسئولیت های اجتماعی نیاز به حداقلی از توانایی های جسمانی است . مثال معصومه نمونه ای از این موارد است . یا مثلا"یک نوجوان 17 ساله دارای سن قانونی برای برخی امور اجتماعی نیست . برای مثال دارای شرایط دریافت گواهینامه رانندگی نیست . در مورد پسران نیز ممکن است خدمت سربازی به اتمام نرسیده باشد . یا در مورد دختران ، بارداری در سنین پایین نگرانی هایی در زمینه تولد فرزندان سالم مطرح می گردد .
بلوغ عاطفی:
در آمادگی برای ازدواج این سوال مهم مطرح است که آیا خود و طرف مقابلمان آن قدر بزرگ شده ایم که دیگر همانند کودکان رفتار نکنیم . آیا با کوچکترین مشکلی در هم می ریزیم ، به گریه می افتیم و بدون حل مشکل فرار می کنیم . علاقه یک کودک مدام تغییر می کند و ممکن است با کوچکترین فشاری از سوی محیط به لجبازی و یا واکنش های هیجانی بپردازد اما در هنگام بزرگسالی ، افراد بهتر می دانند از خود چه می خواهند و بر علائق خود پایبند تر هستند .به بیان دیگر معمولا با افزایش سن این انتظار وجود دارد که طرفین به ثبات عاطفی و هیجانی بیشتری دست یابند . سال ها پیش دانش آموز 16 ساله ای به جلسه مشاوره آمد . او از نظر عاطفی به دوست پسرش وابسته شده بود . آنها مصّر بودند که بعد از دبیرستان نامزدی کرده و بعد از دانشگاه ازدواج کنند . اوّلین درخواستی که دختر اعلام کرد آن بود که تلاش نشود که از تصمیمشان صرف نظر کنند . پس از سه سال آنها با یکدیگر مراجعه کردند. ظاهرا مشکلات فراوانی در ارتباطات آنها ایجاد شده بود . اوّلین درخواست دختر این بود که لطفا تلاش نکنید که من را از تصمیم خود منصرف کنید . او حاضر به ادامه ارتباط نبود . وقتی از تغییر عقیده او سوال شد ، گفت : فکر می کنم که در آن زمان بچگانه فکر می کردم . حال که خوب فکر می کنم می بینم فردی که در دنیای ذهنی من است این فرد نیست . در این مثال دیده می شود که فرد اگر به درجه ای از بلوغ عاطفی نرسیده باشد دارای ثبات هیجانی و عاطفی نیست که معمولا با افزایش سن این اتفاق می افتد . نکته مهم آن است که لزوما" با افزایش سن ، بلوغ عاطفی و هیجانی ایجاد نمی شود . چه بسا فردی در دهه 30 یا 40 سالگی نیز قرار داشته باشد و به بلوغ عاطفی و هیجانی نرسیده باشد . در این صورت این نگرانی مطرح می شود که طرف مقابل در ازدواج مجبور شود نقش پدر و یا مادر را برای شخصیت ناپخته فرد بازی کند . از سوی دیگر گاه ممکن است فرد مثلا" 19 سال داشته باشد اما دارای بلوغ و ثبات عاطفی و هیجانی باشد . بنابراین سن ، با افزایش سطح قدرت شناختی می تواند به عنوان یک عامل بلوغ عاطفی تلقی گردد .
بلوغ اجتماعی:
خانواده ، یک واحد اجتماعی است ، بنابراین سازندگان این واحد اجتماعی بایست دارای کارایی اجتماعی باشند . به بیان دیگر آیا فردی که قصد ازدواج دارد می تواند از نظر اجتماعی یک خانواده را اداره کند ؟ آیا دختر و پسر می توانند بدون کمک دیگران زندگی کنند ؟ ممکن است دختر حتی از پختن یک غذای ساده نیز ناتوان باشد . ممکن است پسر حتی قادر به شستن لباس های خود یا ساده ترین کار های بانکی نباشد .دختری در جلسه مشاوره می گفت : در مراسم خواستگاری مادر پسر گفته : دخترم ، تو باید خیلی مراقب "بچّه" من باشی . من خیلی زحمت او را کشیدم .یک بار اجازه ندادم لباس هایش را بشوید یا اتو کند . در صورتی که افراد قبل از ازدواج به بلوغ اجتماعی نرسیده باشند نیازمند دیگران خواهند بود و به دنبال آن تصمیمات خانواده توسط دیگران گرفته می شود . مردی می گفت در چند ماه اول ازدواج ، مادر خانمم که منزلشان نزدیک ما بود ، غذا درست می کرد و سهم ما را نیز می فرستاد چرا که خانم من آشپزی نمی دانست . از آنجا که در جوامع ایرانی پیشرفت تحصیلی مورد توجه بسیار است تربیت عاطفی و اجتماعی کمتر مورد توجه قرار می گیرد و این جمله که "تو فقط درس بخوان و در دانشگاه قبول شو ، نمی خواهد کاری در خانه انجام دهی که وقت تو تلف شود" می تواند مصداقی باشد از این که مسئولیت پذیری های اجتماعی در سایه آرزو های تحصیلی خانواده کم رنگ شده و از بلوغ اجتماعی آنها کاسته خواهد شد . بایست تاکید کرد که بلوغ اجتماعی تنها به مسئولیت پذیری های اجتماعی باز نمی گردد بلکه به مهارت ها و کارایی در روابط اجتماعی نیز مربوط می گردد . در صورتی که دختر یا پسر دارای مهارت های ارتباطی و اجتماعی مناسب نباشد ، در بیان احساسات دچار مشکل خواهد بود،در جمع ممکن است دچار اضطراب شوند، انتقادات تخریبی صورت گیرد و مشکلات بین فردی فراوانی ایجاد خواهد شد .
بنابراین :
* بهتر است برای ازدواج جسم و روحمان آماده باشد .
*برای کاهش مشکلات عاطفی و یا افزایش بلوغ عاطفی از مشاوران و روان شناسان دارای صلاحیت کمک بگیریم .
*قبل از این که مسئولیت فرد دیگری را بر عهده گیریم بهتر است از عهده مسئولیت های خود برآییم .

No comments:

Post a Comment